پرسش :
حسن و قبح ذاتی افعال به چه معنی است؟
پاسخ :
قدما می گفتند: کارهای اخلاقی، کارهایی است که حسن ذاتی دارد. در مقابل، کارهای ضد اخلاقی. کارهایی است که قبح ذاتی دارد. [آنان] معتقد بودند که عقل انسان، حسن ذاتی کارهای اخلاقی و قبح ذاتی کارهای ضد اخلاقی را درک می کند. مثلاً می گفتند عقل هر کسی می فهمد که راستی ذاتاً خوب است، ذاتاً جلیل است و ذاتاً زیباست و دروغ ذاتاً بد است. عقیده داشتند که ممکن است قوای حیوانی ـ مثلاً یکی از انواع شهوت ـ حاکم بر وجود انسان باشد یا عقل باشد. افراد شهوت پرست ـ مثلاً شکم پرست ـ شهوت بر وجودشان حاکم است. بر وجود برخی [نیز] خشم و غضب یا واهمه و کارهای شیطنت آمیز و مکرها حاکم است و بر وجود حاکم برخی عقل حاکم است. آن ها قایل بودند که عقل، حسن و قبح ذاتی امور را درک می کند و می گفتند که کار اخلاقی آن کاری است که به حکم عقل صورت گرفته باشد. انسان های اخلاقی [نیز] کسانی [هستند] که عقل بر وجودشان حاکم است و شهوت و غضب و واهمه بر وجودشان حاکم نیست، (بلکه این ها به منزله رعیّت عقلند؛ یعنی از آن دستور می گیرند) و شهوات آن ها روی حساب و اندازه گیری عقل کار می کنند. اگر عقل گفت در این جا این شهوت باید اعمال شود، اعمال می شود وگرنه اعمال نمی شود. می گفتند مادام که، انسان قوّه شهوت یا غضب یا واهمه بر وجود حاکم باشد، فعلش غیراخلاقی است و به تعبیر آن ها، حیوانی است. آن ها به اخلاقی و طبیعی تعبیر نمی کردند، بلکه به انسانی و حیوانی تعبیر می کردند.
البته این حرفی نیست که صددرصد بتوان اثبات کرد ـ اگر چه اخلاق سقراطی بر همین مبنا است ـ مخصوصاً مسئله حسن و قبح ذاتی افعال که خود حکما چندان پایه ای برایش قایل نیستند. به هر حال، این هم نظریه ای است که معیار فعل اخلاقی، عقلانی بودن آن است؛ یعنی از مبدأ عقل سرچشمه گرفته باشد، نه از مبدأ شهوت و غضب و واهمه.1
پی نوشت:
1 . تعلیم و تربیت در اسلام، صص 98 ـ 99 .
www.irc.ir
قدما می گفتند: کارهای اخلاقی، کارهایی است که حسن ذاتی دارد. در مقابل، کارهای ضد اخلاقی. کارهایی است که قبح ذاتی دارد. [آنان] معتقد بودند که عقل انسان، حسن ذاتی کارهای اخلاقی و قبح ذاتی کارهای ضد اخلاقی را درک می کند. مثلاً می گفتند عقل هر کسی می فهمد که راستی ذاتاً خوب است، ذاتاً جلیل است و ذاتاً زیباست و دروغ ذاتاً بد است. عقیده داشتند که ممکن است قوای حیوانی ـ مثلاً یکی از انواع شهوت ـ حاکم بر وجود انسان باشد یا عقل باشد. افراد شهوت پرست ـ مثلاً شکم پرست ـ شهوت بر وجودشان حاکم است. بر وجود برخی [نیز] خشم و غضب یا واهمه و کارهای شیطنت آمیز و مکرها حاکم است و بر وجود حاکم برخی عقل حاکم است. آن ها قایل بودند که عقل، حسن و قبح ذاتی امور را درک می کند و می گفتند که کار اخلاقی آن کاری است که به حکم عقل صورت گرفته باشد. انسان های اخلاقی [نیز] کسانی [هستند] که عقل بر وجودشان حاکم است و شهوت و غضب و واهمه بر وجودشان حاکم نیست، (بلکه این ها به منزله رعیّت عقلند؛ یعنی از آن دستور می گیرند) و شهوات آن ها روی حساب و اندازه گیری عقل کار می کنند. اگر عقل گفت در این جا این شهوت باید اعمال شود، اعمال می شود وگرنه اعمال نمی شود. می گفتند مادام که، انسان قوّه شهوت یا غضب یا واهمه بر وجود حاکم باشد، فعلش غیراخلاقی است و به تعبیر آن ها، حیوانی است. آن ها به اخلاقی و طبیعی تعبیر نمی کردند، بلکه به انسانی و حیوانی تعبیر می کردند.
البته این حرفی نیست که صددرصد بتوان اثبات کرد ـ اگر چه اخلاق سقراطی بر همین مبنا است ـ مخصوصاً مسئله حسن و قبح ذاتی افعال که خود حکما چندان پایه ای برایش قایل نیستند. به هر حال، این هم نظریه ای است که معیار فعل اخلاقی، عقلانی بودن آن است؛ یعنی از مبدأ عقل سرچشمه گرفته باشد، نه از مبدأ شهوت و غضب و واهمه.1
پی نوشت:
1 . تعلیم و تربیت در اسلام، صص 98 ـ 99 .
www.irc.ir
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}